هر وعده که به ما دادند به ما باد هوا بود
هر نکته که گفتند غلط بود و ریا بود
چوپانی این گله به گرگان سپردند
این شیوه و قاعده ها رسم کجا بود
رندان به چپاول سر این سفره نشستند
اینها همه از غفلت و بیحالی ما بود
خوردند و شکستند و دریدند و تکاندند
هر چیز در این خانه بی برگ و نوا بود
گفتند چنینیم و چنانیم دریغا اینها همه لالایی خوابانیدن ما بود
ای کاش در دیزی ما باز نمی ماند
یا کاش که در گربه کمی شرم و حیا بود
:: برچسبها:
حافظ,
|